هرچی که تو دلمه
سلام وصدسلام امروز كه رفتم كلاس قبل از اينكه استاد بياد يهو سه تا از دخترا يه سوسك ديدن يه جيغ بلند زدن وپريدن وسط كلاس پسرا زدن زير خنده خيلي بلند خنديدن بعد يكي از دخترا پاشد سوسكه رو كشت براش كف زدن خدايي خيلي حركتشون زشت بود كه جيغ زدن ابروي دخنرا رو بردن بعد كه استاد اومد گفت برام يه مثال در مورد جمعيت نامحدود بزنيد يكي از پسرا گفت جمعيت سوسكهاي دانشكده كلاس از خنده رفت رو هوا بعد از كلاسم رفتم پارك ملت بعد رفتن امر تغذيه واسه شام كه كاغذ فراموشي بگيرمدير اقاهه پشت ميز خم شده بودفكر كرد نميبينمش
نظرات شما عزیزان:
اجی نسیبه این وبتو یادم رفته بود
الان اومدم تو نظرای خصوصیم یهو دیدم
این پستت خیلی جالب بود
سلام خواهر گلم
خوش بحالتون ...
دوران دانشگاه از بهترین دوره های زندگیه و خاطراتش موندنی ...
راستی منهم از سوسک بدم میومد و وقتی میخواستم بکشمش موهای بدنم سیخ میشدن ...
ولی از وقتی فهمیدم سوسک ها البته همه ی موجودات و مخلوقات در حال تسبیح خداوند هستند و ذکر میگن دیگه نتونستم بکشمشون و ارتباطشون رو با خدا قطع کنم حالا باهاشون حرف میزنم و به یه وسیله ای میگیرم و از خونه یا ... دورشون میکنم ...
دوستت دارم و موفق باشی ...
برچسبها:
Design: ♀ali-hadis♂