سلام خداجونم خیلی دوست دارم چرا نمیفهمه خدا هرچی سعی میکنم بهش فکرنکنم نمیشه برام دیگه هیچ اهمیتی نداره بی معرفت نامردخودمو باهاش سردتر گرفتم که متوجه بشه بدتر شده یه سلامم بهم نکرد فکر نمیکردم اینقدر ....باشه راستی امروز که اول محرمه دلم هوای کربلا کرده خیلی دلم برای اونجا تنگ شده ایشالا بعد از کلاس هم میرم حرم امام رضا باهاش درد دل کنم اخه عاشق امام رضام همسایشم دیگه می خوام بهش بگم اقاجونم دلت میاد مهمونت ناراحت باشه ودلش بشکنه توکه همیشه میزبان خوبی بودی ازخدا برام کمک بگیر خداقسمت همه بکنه 5دقیقه دیگه کلاسم شروع میشه بدجور برام دعا کنید گرچه کسی غیراز اقابشار نمیخونه ونظر نمیده

نظرات شما عزیزان:

مهدیه

ساعت22:21---20 تير 1392

دوستت دارم

حدیث

ساعت20:14---8 آذر 1390

[وب سایت]

عزیزم فکر میکنم بتونم درکت کنم.تحمل بی معرفتی و بی وفایی خیلی سخته اونم بی دلیل!توی دبیرستان یه همچین دوستی داشتم. امیدوارم دلت آروم بشه. خوش به سعادتت که همسایه حرم اما رضایی!

بشار

ساعت9:18---7 آذر 1390

[وب سایت] - [ایمیل]

سلام خانمی و صبح بخیر
حیف دل خوشگلت نیست که دردش بیاد ...
مواظبش باش !
تو تمومش کن و برو سلام و احوال پرسی کن ...
همه که جنبه ندارن ...
تو خوب باش و خودت رو آرام کن ...
ببخش تا بخشیده شوی ...
خیلی سخته ولی خیلی با ارزشه و به خاطر رضای خدا برو و رابطه رو خوب کن ...
خیلی دعات میکنم و انشاءالله همه چی خوب میشه ...
دوستت دارم و مواظب خودت و روحیه ات باش !

بشار