سلام دوستای گل گلابم خوبید چه خبرا خوش میگذره تاچند روز دیگه باید باسال 90خداحافظی کرد یک سال دیگه هم از عمرمون گذشت باهمه خوبیهاش وبدیهاش باهمه تلخی ها وشیرینیهاش این هم میره مثل همه ی لحظه های عمرمون! برای حدیث جون که هرکارمیکنم نظرم ارسال نمیشه فقط لوکس بلاگ بیچاره مشکل نداره همه قاطی میکنن درجواب حدیث عزیزم میگم نه بابا کرمان که رشتمو نداره زابل داره مثل این دیوونه ها میخواستم انتقالی بگیرم اخه دوتاازدوستای دبیرستانم اونجان وراهش نزدیکترازاینجابود اما همین دیشب که داشتم بایکیشون که ورودی امساله حرف میزدم اینقدر پشیمون شدم حتی به خاطر فکررفتن به اونجاخودمو سرزنش کردم میگفت 1ماه اونجاست جرات نمیکنه بره بیرون وبرای بم هم مستقیم ماشین نداره خداروکلی شکر کردم به خاطر اینکه همچین جایی قبول شدم درمقایسه بااونجا بهشته اینجا[لبخند] راستی تاحالا شده یه حس داشته باشید نفهمید چیه واذیتتون کنه وازخودت ناراضی باشی ؟فکرمیکنم اونجور که خدادوست داشت نبودم ازخودم ناراضیم احساس خوبی ندارم این یکی ازاحساساتمه اعصابم خورده ازخودم برام دعاکنید از لطف داداش بشارمهربون هم ممنونم به داشتنتون میبالم دوستتون دارم خیلی زیاد[گل]

نظرات شما عزیزان:

مهدیه

ساعت21:32---20 تير 1392

خدا کنه خدا دوستم داشته باشه
هـــــــــــی

محسن

ساعت11:41---21 اسفند 1390

[وب سایت]

سلام دوست عزیز امیدوارم حالت خوب باشه

وبلاگ قشنگی داری مطالبی که گذاشتی زیبا هستن

خوشحال میشم به منم سربزنی

فعلا بای منتظرتم

حدیث

ساعت9:46---11 اسفند 1390

[وب سایت]

سلام خوبی؟ واقعا" نمیشه نظر گذاشت

من شرمنده ام. البته شاید چون اسم وبت رو میزنی اینجوریه.فقط اسم بنویس و وب نزار ببین چی میشه.
پس فکر کنم واقعا" بیخیال انتقالی بشی بهتره.گفتم شاید کرمان میخوای بیای. زابل که اصلا" نمی صرفه.
درمورد اون حس هم من زیاد باهاش درگیر نشدم. احساس میکنم در حد توانم دارم سعی میکنم براش بنده ی خوبی باشم.البته مغرور هم نشدم اما در مقایسه با بعضی از اطرفیانم یه همچین حسی بهم دست داده.