هرچی که تو دلمه

سلام بعد چهار سال اومدم و حالا ول کن ماجرا نیستم دلم میخواد بنویسم

پستای قبلیمو خوندم خاطرات برام زنده شد اون وقتا چقدر وقت فکر کردن به مسائل الکی داشتم چقدر ذهنم درگیر میشد چه احساساتی که درگیرش میشدم

ولی حالا فقط فکر میکنم که الان حالم بدمیشه یا بعدش

میتونم غذا بخورم ....یعنی تا کی خوب میشم....

خخخخ

بس حالم بده دیگه فرصت فکر کردن به هیچی ندارم

حالا قدر سلامتی رو میدونم ولی باید صبور باشم و فقط خدا رو شکر کنم خدا کنه که سریع خوب بشم

شرایط این روزا جالب نیست کرونا هست نمیشه جایی رفت از اسفند بیکار و خونه نشین شدم ولی

یه چیزی دلگرمم میکنه حضور همسرم و ....میدونم خدا هوامو بدجوری داره بهم ثابت کرده نمونش حضور همسرم که وقتی دلم از بقیه میگیره پناهمه خوشحالم که پشتمه

سعی میکنم خودمو با خیال پردازی اومدنش و بزرگ شدنش مشغول کنم و قربون صدقش برم و بگم تموم میشه این سختیها و حال بدت

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها:
پنج شنبه 5 تير 1399برچسب:, 14:30 نسیبه| |

Design: ♀ali-hadis♂